- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
ماجرای مسلمان شدن راهب توسط سر مطهّر
قطب راوندی و دیگران مینویسند وقتی کاروان به منزل دیر رسید و در آنجا اتراق کردند، نيمههاي شب، را هب نصراني كه در اين دير ساكن بود صدايي شنید، خوب که گوش داد، دریافت صداي ذكر تسبيح و تقديس الهي ميآید! از جا بلند شد و سر از دريچه دير بيرون كرد و ديد از محلّي كه سر امام علیهالسلام را گذاشتند، نور عظيمي به آسمان ساطع است و از آسمان فوج فوج ملائكه فرود ميآيند و عرضه ميدارند: اَلسَّلَامٌ عَلَيكَ يَابنَ رَسَولِ الله! اَلسَّلَامٌ عَلَيكَ يَا اَبَاعَبدِالله ! صَلَوَاتُ اللهِ وَ سَلَامٌ عَلَيكَ![1] راهب نزد مأموران رفت و پرسيد اين سر کیست؟[2] پاسخ دادند سر حسين بنعلي پسر دختر پيغمبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم راهب پرسيد پسر دختر پيغمبر خودتان؟ پاسخ دادند بله. راهب گفت: واي بر شما و بر آنچه كه كرديد! اخبار علمـاي ما راست گفتند که هر وقت اين مرد كشته شود، آسمان خون گريه ميكند. در بعضی مقـاتل هم نوشتهاند راهب پـاسخ داد: مرگ بر شما ! به خدا اگر عيسي فرزندي داشت، ما او را روي چشمانمان نگه ميداشتيم؛ سپس از سربازها خواست آن شب، سر امام علیهالسلام را به امانت به او بدهند. نخست نپذيرفتند، ولي بعد قبول كردند كه در قبال گرفتن ده هزار دينار (درهم)، سر حضرت را تحويل راهب بدهند. راهب سر را گرفت و آورد با گلاب شستشو داد؛ آن گاه شروع کرد به مناجات با خداوند و سخن گفتن با سر امام علیهالسلام و از سر خواست خودش را معرّفی کند.[3] به اذن الهی سر امام به سخن آمد و ضمن معرّفی خود، وقایع را بازگو کرد. راهب از امام علیهالسلام خواست تا قیامت شفیعش شود و سر امام شهادتین را به راهب آموخت و راهب به وسيله سر امام مسلمان شد، تا در قیامت شفیعش گردد. راهب تا صبح با سر مطهّر سيدالشهداء علیهالسلام راز و نياز كرد و صبح هم سر امام علیهالسلام را برگرداند. [ اين نهضت سیّدالشهداست، که پس از شهادتشان هم از رسالتشان دست برنداشتند و سر مطهّرشان چند نفر را مسلمان كرد.] لشكريان چون به نزديكي شام رسيدند، نشستند تا آن ۱۰۰۰۰ دینار (درهم) راهب را قسمت كنند، وقتي كيسههاي پول را باز كردند با تعجب ديدند، آن سكّهها، سفال شده و بر یکطرفش نوشته: « وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلاً عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ[4]»؛ و خدا را از آنچه ستمكاران ميكنند غافل مپندار. و روي ديگر سكّه نوشته« وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون[5]»؛آنها كه ستم كردند، به زودى مى دانند كه بازگشتشان به كجاست.[6]
[1]. نزول ملائکه در ناسخ التّواریخ، نفس المهموم، قمقام، تَذْکِرَةُ الْخَواص، مَناقِبِ آلِ ابیطالب، مقتل جامع، جلاءالعیون و مقتل امام حسین نیامده است. [2]. در منتهی الآمال نوشته شده راهب از ديدن اين منظره بيهوش شد و وقتی صبح شد، به نزد لشکریان رفت و سر را گرفت. [3]. درخواست معرّفی و سخن گفتن امام در ناسخ التّواریخ، منتهی الآمال، قمقام، تَذْکِرَةُ الْخَواص، مقتل جامع، و نفس المهموم نیامده است. و در جلاءالعیون نیز آمده ندایی آسمانی شنید که خوشا به حال کسی که حرمت این سر را نگه دارد آن گاه از سر مطهّر سؤال کرد. [4]. سوره ابراهيم، آيه ۴۲. [5]. سوره شعرا، آيه ۲۲۷. [6]. الخرائج و الجرائح ۲/۵۷۹؛ مَناقِبِ آلِ ابیطالب ۴/۶۰؛ تَذْکِرَةُ الْخَواص ۳۵۲؛ بحارالأنوار ۴۵/ ۱۸۵؛ جلاءالعیون ۶۰۵ ؛ منتهی الآمال ۴۹۹؛ نفس المهموم ۳۸۵؛ ناسخ التّواریخ ۵۴۷؛ مقتل امام حسین۲۳۶ و۲۳۷؛ مهیج الأحزان۶۷۱ ؛ مقتل جامع ۲/۸۶؛ قمقام ۵۴۶. توضیحات: این گزارش در مقاتل مختلف با کمی تفاوت در جمله بندی آمده؛ اما در همه آنها مفهوم کلام یکی است. در تَذْکِرَةُ الْخَواص هم کاملاً به اخصار ذکر شده است. ضمناً صفحه ۲/۱۰۲ مقتل خوارزمی نیز این روایت به اختصار و کمی متفاوت در جمله بندیها آمده است. |